سازمان دولتی را تنها با سازمان مسلح توده‏ای می‏توان در هم شکست!
شباهنگ راد شباهنگ راد

 بنای سازمان‏های دولتی سرتاسر جهان با زور و سلاح پای ریخته شده است. همه - و علی‏رغم داشتن اختلافات جزئی -، کارکرد واحدی در به یغما بُردن نعمات جامعه و تخریب زندگانی میلیون‏ها کارگر و زحمت‏کش دارند. وظیفه‏ی‏شان برقراری نظم و ترتیب سرمایه‏داران جهانی و غارت اموال عمومی‏ست و هر یک در سرکوب اعتراضات کارگری – توده‏ای کمترین تفاوتی با دیگری ندارد. در حقیقت اوضاع در هم ریخته‏ی کنونی جهان تصدیق آن ایده‏ای‏ست که با وجود مناسبات کنونی، جامعه روی آرامش و محترم شمردن به پایه‏ای‏ترین حقوق انسانی را نخواهد دید؛ تصدیق آن ایده‏ای‏ست که سرمایه‏داران جهانی بدون تعرض به جان و مال کارگران و زحمت‏کشان در امان نخواهند بود. بی دلیل هم نیست که دارند می‏گیرند و می‏کُشند تا تولید سرمایه از حرکت باز نایستد؛ بی دلیل هم نیست که دارند به ته‏مانده‏های محروم‏ترین اقشار جامعه یورش می‏آورند تا بر انبان‏های بی در و پیکر خود بی‏افزایند.

 

مسلم است‏که خشم و غضب و ددمنشی حاکمان به طبقات فرودست یک گانه نیست. استثمار، ناامنی‏ها و سرکوبِ اعتراضات کارگری – توده‏ای به بالاترین حد ممکنه‏ی خود رسیده است و پایمال نمودن حقوق ابتدائی انسانی باور کردنی نیست و بویژه در این چند دهه زندگی مردم در ابعادی دهشتناک مورد تعرض قدرت‏مداران جهانی قرار گرفته است و هر یک از آنان در به انقیاد کشاندن هر چه بیشتر توده‏ها دارند از هم‏دیگر سبقت می‏گیرند. به عبارتی دیگر بحران همه‏جا را فرا گرفته است و در مقابل همه‏جا مردم بدلیل سیاست‏های حاکمان مفت‏خوار و ظالم، به خیابان‏ها سرازیر شده‏اند. انگلستان، آلمان، ایتالیا، فرانسه، اسپانیا، یونان و خلاصه همه‏جا غرق در تنش و التهاب سیاسی‏ست. غرق در دنیای نابرابری‏ست که یک درصد از آحاد جامعه و با زور سرنیزه دارند سیاست‏های ارتجاعی خود را به میلیاردها انسان محروم تحمیل می‏نمایند و بر دامنه‏ی تنگی اقتصادی – سیاسی و اجتماعی می‏افزایند. در این میان اوضاع کشورهای منطقه‏ی خاورمیانه و از جمله ایران، علیحده از وضعیت جهان کنونی نیست و رژیم جمهوری اسلامی هم به سیاق همه‏ی رژیم‏های سرکوب‏گر و وابسته دارد به یِمن سلاح و سرنیزه، جامعه را به‏میدان ناامنی شغلی و بیکاری هر چه بیشتر تبدیل می‏نماید. در حقیقت سی سال و اندی‏ست که از خط و مسیر دیکته شده‏اش خارج نه شده است و سی سال و اندی‏ست که دارد منطبق بر خواسته‏های قدرت‏مداران بزرگ جهانی به استثمار کارگران و زحمت‏کشان گردن می‏نهد، و سی سال و اندی‏ست که دارد توسط نهادها و ارگان‏های رنگارنگ دولتی هر مخالفت و اعتراضی را با گلوله و قلدری پاسخ می‏دهد.

 

نمونه‏ها در این زمینه فراوان‏اند و هم‏چنین میزان وخامت زندگی کارگران و زحمت‏کشان آنقدر بالاست ‏که با هیچ آمار و ارقامی نمی‏توان آن‏ها را نشان داد. شکاف طبقاتی و گسترش فقر حد و مرزی ندارد و ثروت‏مندان، تروت‏مندتر و فقرا دارند، فقیرتر می‏شوند. مگر بی دلیل است‏که اکثریت آحاد جامعه در تخالف با سیاست‏های رژیم جمهوری اسلامی به صف شده‏اند و مگر بی دلیل است‏که سردمداران رژیم جمهوری اسلامی فاقد پائین‏ترین پایگاه مردمی‏اند؟ مگر بی دلیل است‏که ابعاد اعتراضات به نابسامانی‏های موجود دامنه‏ی هر چه بیشتری یافته است و سردمداران رژیم جمهوری اسلامی را در منگنه‏ی هر چه بیشتری قرار داده است؟ این رژیم در عمل به اثبات رسانده است‏که نماینده و مجری سیاست‏های سودجویانه‏ی سرمایه‏های امپریالیستی‏ست و مشاهده شده است‏که چگونه تیغ بُرنده‏ی سازمان‏های دولتی تاکنون جان هزاران کمونیست، مبارز و مخالف جدی را گرفته است و به تبع‏ی آن‏ها، آن‏چنان جنایاتی در حق خلق‏های ستم‏دیده‏ای هم‏چون کُرد و ترکمن‏صحرا مرتکب گردیده است‏که با هیچ کلام و نوشته‏ای نمی‏توان از در توضیح آن‏ها بر آمد. شکی در آن نیست که کاربُرد این‏گونه روش‏ها و متدها از جانب سازمان‏ها و نهادهای دولتی در خلاف نیازها و سیاست‏های سرمایه نیست؛ نهادها و سازمان‏هایی که حافظ بقای سلطه‏ی امپریالیستی در ایران به حساب آمده و کار و بارشان، استثمار، چپاول، گسترده‏گی اختناق، بیکارسازی و اخراج‏های بی‏رویه، بگیر و به بند و کُشت و کُشتار کمونیست‏ها، مبارزین و مخالفین است؛ نهادها و سازمان‏هایی که به برکت مدرن‏ترین سلاح‏ها بر فضای جامعه‏ی‏مان چنگ انداخته‏اند و راه هرگونه گفتمان سیاسی سالم و منطقی، و راه هرگونه مبارزه‏ی مسالمت‏آمیز را مسدود نموده‏اند. جمهوری اسلامی با این منطق و سیاست به میدان آمده است و مدافع‏ی بی چون و چرای چنین سیاستِ غیر انسانی‏ست و در هیچ دوره و زمانی هم از آن‏ها فاصله نه گرفته است. به بیانی حقیقی لحظه‏ای از تاریخ سردمداران رژیم جمهوری اسلامی را نمی‏توان سراغ داشت که در آن از تعرض به جان و مال کارگران و زحمت‏کشان خبری نباشد. به تجربه دریافته شده است‏که در زیر سلطه‏ی رژیم وابسته‏ی جمهوری اسلامی سخن گفتن از تغییر و گفتمان سیاسی و هم‏چنین کار بست روش‏های غیر مقابله‏ای، بی سرانجام و غیر سودمند به حساب خواهد آمد؛ چرا که دشمنان طبقاتی میلیون‏ها کارگر و زحمت‏کش از همان آغازین و بدون کمترین توهمی با سلاح و با شمشیرهای از رو بسته به‏میدان آمده‏اند و برتداوم آن مصراند. چاره و راه دیگری در مقابل‏شان نیست و می‏دانند که بدون انتخاب چنین راهی، قادر به حکومت‏داری نیستند؛ می‏دانند که بدون توسل به خشونت، تسمه‏های سرمایه از هم گسسته خواهد شد و جامعه، مسیر, خلاف حاکمانِ زورگو را در پیش خواهد گرفت. به همین دلیل است‏که می‏گیرند و می‏کُشد تا دوام بیشتری یابد. بنابراین و در بستر چنین واقعیاتی، مگر راهی به غیر از راهِ انتخابی سازمان‏های دولتی در مقابل میلیون‏ها کارگر و زحمت‏کش قرار دارد؟

 

در حقیقت تاریح جنبش‏های ضد امپریالیستی ایران - از دیرباز - و بویژه در این چندین دهه نشان داده است‏که پیشرفت و کار و بار انقلاب، بدون انتخاب روش‏های عملی فعال به نتیجه نخواهد رسید. این سیاست و اسلوبی‏ست که سرمایه‏داران وابسته به جامعه تحمیل نموده‏اند. قدرت دشمن با سلاح‏اش تعریف می‏گردد و بی‏گمان سازمان‏های کمونیستی هم بدون سازماندهی توده‏ها حول عالی‏ترین شکل از مبارزه، قادر به پیشبرد امر انقلاب نیستند. از یک‏طرف ایستائی، شکننده‏گی و ناثمری اعتراضات کارگری – توده‏ای و از طرف‏دیگر تاریخ بیش از سه دهه عمل‏کرد رژیم جمهوری اسلامی نمایان‏گر این واقعیت است‏که زمانی می‏توان جنبش‏های اعتراضی کاگری – توده‏ای را یک‏گام به جلو سوق داد، و زمانی می‏توان بساط دشمنان طبقاتی کارگران و زحمت‏کشان را در هم شکست که با زور سازمانیافته‏ی مسلح توده‏ای به میدان آمد. به عینه دریافته شده است‏که سلاح، تنها زبان گویای پس زدن رژیم جمهوری اسلامی از جان و مال کارگران و زحمت‏کشان می‏باشد. جنبش مسلحانه‏ی ترکمن‏صحرا و بویژه مبارزات مسلحانه‏ی چند ساله‏ی خلق کُرد - علی‏رغم تمامی کاستی‏ها و ایرادات وارده -، موید این حقیقت است‏که زمانی توده، طعم آزادی، رهائی و شادمانی را خواهد چشید که با زور سازمانیافته و مسلحانه در مقابل دسته‏های رنگارنگ مسلح رژیم به صف شود؛ به عینه دریافته شده است‏که زور سازمانیافته‏ی دولتی را تنها با زور سازمانیافته‏ی مسلح توده‏ای می‏توان در هم شکست. این درس و تجربه‏ی بس گرانیهائی‏ست که جنبش‏های رهائی‏بخش سرتاسر جهان و از جمله خلق‏های ستم‏دیده‏ی ایران در دوره‏های متفاوتِ سلطه‏ی امپریالیستی از خود بر جای گذاشتند.      

 

جون 2012

خرداد 1391

 


June 3rd, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی